فیلم و سریال‌مونمعرفی فیلم و سریال‌موننقد و یادداشت فیلم و سریال‌مون

فیلِ خجالتی، درون و بیرون اتاق!

فاطمه کرمی

هنوز خیلی از شروع قسمت دوم «درون و بیرون» نگذشته بود که «رایلی» خجالت کشید؛ اون‌هم فقط با انجام یک حرکت اشتباه، وقتی که قبل از اجازه گرفتن، موهای قشنگ یکی از اعضای تیم هاکی رو لمس کرد! اما همین حرکت کوچیک درنهایت تبدیل شد به یک وضعیت حساس و اضطراری، و پسرِ قلقلیِ صورتی‌رنگ‌ رو کاملاً سرزده و بی‌سروصدا، با لُپ‌های گُل‌انداخته دعوت کرد به اتاق کنترل احساسات رایلی.

کاراکترِ «خجالت» انیمیشن «درون و بیرون/ اینساید اوت» با زِلف‌هایی که از وسط فرق‌شون رو باز کرده و دماغِ چاق‌وچلّه، حسابی تو دلِ هرکسی رو که مخاطب سری دوم این انیمیشن بوده، بُرده و باعث دوست‌داشتنی‌تر شدنِ این قصه شده؛ اما خوبه که بپرسیم چطور و چرا؟

همون‌طور که از گوشه‌وکنارِ، نظرات مختلف کاربرهای شبکه‌های اجتماعی رو می‌خونیم، خیلی سریع می‌تونیم بفهمیم که علّت‌ استقبال و محبوبیت زیاد آقای خجالت، بین مخاطب‌های «اینساید اوت» به چه عواملی می‌تونه مربوط باشه. جدا از بامزّگیِ ظاهری این گلولۀ نمک، جزئیات زیادی که این کاراکتر لابه‌لای قصّه ایجاد کرده، حس مشترکی رو درون همۀ ما بیدار می‌کنه. مثلاً وقتی که «خجالت»، خیلی اتفاقی، متوجه حضور حس «غم» می‌شه، بدون جلب توجه، سعی می‌کنه در سکوت به غم کمک برسونه و این می‌تونه بعضی از موقعیت‌های زندگی رو به یاد ما بیاره که غم و خجالت با هم درون ما شکل می‌گیرن.

قبل از اشاره به هر ویژگیِ ظاهری، می‌تونیم دربارۀ شخصیت‌پردازی «خجالت» صحبت کنیم. عنصری که بیشتر از هر چیز، از این حس به چشم مخاطب می‌آد، اینه که این حس با قرار گرفتن تو هر موقعیتی خجالت می‌کشه. خیلی کم‌حرفه و هیچ‌وقت توی جمع صحبت نمی‌کنه. معمولاً عقب‌تر از بقیه می‌ایسته و حواسش به همه‌چیز هست و بادقّت اطرافش رو نگاه می‌کنه!

«خجالت» قسمت دوم «درون و بیرون» تصویری آشنا برای نوجوونا!

شخصیت خجالت توی قسمت دوم انیمیشن «اینساید اوت»، یعنی فصل نوجوانی و بلوغ اضافه شده؛ که به ما مخاطب‌ها این تصوّر رو می‌ده که حس خجالت و شرمساری، معمولاً در دورۀ عبور از کودکی و ورود به دروازۀ بزرگسالی توی وجود هر فرد، و در واکنش به تغییرات فیزیکی و شخصیتی شکل می‌گیره.

به همین دلیل هم شکل ظاهری و انیماتوری «خجالت»، حال‌وهوای نوجوونی داره؛ بینیِ بادکرده، قدوبالای بلند، کمرِ قوز کرده با زانوهای به‌هم‌چسبیده، چشم‌های پُر از سوال، لُپ‌های برجستۀ گُلی و هودی‌‌ای که زیپش تا دورِ بینی بالا کشیده شده! «خجالت» یه‌جورهایی شبیه همۀ نوجوون‌های امروز، هودی و جین می‌پوشه؛ البته که همین هودی به این کاراکتر کمک می‌کنه که فوراً صورتش رو در برابر هرچیزِ آزاردهنده‌ای بپوشونه. قد بلند آقای خجالت، آینۀ احساس همۀ ما آدم‌هاست، وقت‌هایی که از چیزی خجالت‌زده می‌شیم؛ یه‌جورایی انگار که یه فیل‌ایم توی اتاق و همۀ نگاه‌ها زوم شده روی ما!

خجالت برای تو چه رنگیه؟

حالا به این برسیم که چرا رنگی که برای به تصویر کشیدن «خجالت» انتخاب شده، صورتیه؟ مگه نه این‌که همیشه ما صورتی رو به رنگ شادی و لطافت می‌شناسیم؟ چیزی که به نظر میاد، اینه که احتمالاً علّت انتخاب رنگ «صورتی» برای «خجالت»، به این دلیله که همیشه نسبت به موقعیت‌ها حساس‌تره و آگاهیِ بیشتری از خودش نشون می‌ده و حس ناراحتی و نارضایتی رو برای ما زنده می‌کنه؛ دقیقاً رنگِ گونه‌های خجالت‌زدۀ همۀ ما، وقت‌هایی که مثل رایلی، تو لحظه‌های ناخوشایند اجتماعی قرار می‌گیریم. حالا این موقعیت‌ها هر چیزی که باشن، می‌تونن بهمون اهمیت پذیرش خودمون رو در مواجهه با اشتباه‌ها یا موقعیت‌هایی که توشون احساس ناامنی می‌کنیم، نشون بدن. راستی، خجالت برای تو چه رنگیه؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا